ابی ارام

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یادت میاید...

27 مهر 1393 توسط ابی ارام

گفتی چه دارد چشمهایت جزسیاهی

یادت میایدشعرخواندم ازبناهی..

گفتم اگربامن میایی چتربردار

بی اعتباراست این هوای مهرماهی.

من خانه ات هستم چه میخواهی عزیزم ـازاین مسافرخانه های بین راهی.

ان شب برایم چای دم کردی که شاید یک استکان ازخستگی هایم بکاهی.

گفتی بیاحرفی بگوییم ازسرعشق

گفتم فدایت میشوم.گفتی الهی…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 3 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: سیما شيخ احمد لو [عضو] 
  • رايحه ي بهشت

سلام_بودنش واقعیتیست….عین نفس کشیدن…
خدا را میگویم! همیشه همراهت!
نسیمم خیلی مطالبت قشنگن،ممنون

ج:نسیم جان ممنون.بازم سر بزن

1393/08/02 @ 12:12
نظر از: zahra d [بازدید کننده]
zahra d

خدایاپاییزدلم چه سرد است,گویی زمستانی بی انتهاست
دلم گرمایی می خواهدازجنس خودت…

ج:خواهرعزیزم خیلی خوشحالم کردی.ممنون

1393/07/30 @ 16:12
نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام ابی ارام.من هم از اشنایی با شما خوشحالم و از اظهار لطفتون بسیار ممنونم.خدا قوت.


الحاقیات:
  • 00079594323418199530.gif - ضمیمه یافت نشد!
1393/07/28 @ 21:06


فرم در حال بارگذاری ...

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ابی ارام

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

انتظار

اقابیاکه امدنت دیرمیشود...

ابی ارام

آمارگیر وبلاگ

دوست قرآنی
Online User


  • ابی ارام
  • تماس