تنهایی
17 آبان 1393 توسط ابی ارام
بعدازوفات پیامبروبی وفایی یاران به اطراف خودنگاه کردم ویاوری جزاهل بیتم ندیدم.
ناچار
چشم پراز خاروخاشاک رافروبستم وباگلویی که استخوان شکسته دران گیرکرده بودجام تلخ حوادث رانوشیدم وخشم خویش فروخوردم.
ای مردنمایان نامردوای کودک صفتان بی خرد.چقدردوست داشتم که شماراهرگزنمیدیدم ونمیشناختم.شنا سایی شماکه جزپشیمانی حاصلی نداشت واندوهی غم بار سرانجام ان شد…
خطبه 24.28نهج البلاغه
امان ازکوفیان…