ابی ارام

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تب

12 آذر 1393 توسط ابی ارام

بدنگوییم به مهتاب اگرتب داریم…

دیده ام گاهی درتب ، ماه می آید پایین،میرسد دست به سقف ملکوت.

گاه زخمی که به پا داشته ام،زیروبم های زمین را به من آموخته است.

گاه دربستربیماری من،حجم گل چندبرابر شده است.

ونترسیم ازمرگ.مرگ پایان کبوترنیست.

مرگ درذات شب دهکده ازصبح سخن میگوید.

وبدانیم اگرمرگ نبود،دست ما درپی چیزی میگشت…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 4 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 
  • معاونت پژوهش شاهین دژ
  • ذره و آفتاب
5 stars

سلام دوست عزیزم. خیلی زیباست شعرهایت. منم یک طلبه و دوستی داشتم که مانند شما لطیف و زیبا می نوشت. تو قسمت دلنوشته های طلاب هست.(خانم رقیه فکری) منو یاد اون می اندازید.
موفق باشی عزیزم. یا علی

1393/09/24 @ 15:02
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 
  • گفته ها و ناگفته ها
  • طلبه

سلام جانم
چه شعر لطیفی…احساس لطافت به ادم دست میده(لبخند)

ج:ممنونم دوست عزیزم.خوشحالم کردید

1393/09/13 @ 19:22
نظر از: محمدی [عضو] 
  • من انقلابیم

شعر قشنگیه

خوب بود

ج:دوست عزیزم خیلی خوشحالم کردی

1393/09/12 @ 22:09
نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

سلام عزیزم
ممنونم،شعر زیبایی بود.
در مطالبت احساست رو کاملا حس می کنم.

ج:ممنونم عزیزم.خیلی خوشحالم کردی

1393/09/12 @ 22:07


فرم در حال بارگذاری ...

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ابی ارام

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

انتظار

اقابیاکه امدنت دیرمیشود...

ابی ارام

آمارگیر وبلاگ

دوست قرآنی
Online User


  • ابی ارام
  • تماس